تو میروی و دلم بیترانه میماند
شکوفههای نگاهم ز دانه میماند
تو میروی چو سحر سوی حجلهگاه طلوع
غمی شبانه در این آشیانه میماند
ز میهمانی قرآن و آب و آینه
بلوغ باور عشقت نشانه میماند
تو با شکفتن خورشید عشق میبالی
کویر خاطر من بی جوانه میماند
شکفتن گل لبخند عشق بر لب تو
به من چو خاطرۀ جاودانه میماند
تو میروی غزل اشک چون سپیدۀ من
چنان زلال ترین عاشقانه میماند
شکوه تاج بلند مراد بر سر تو
برای زیستن من بهانه میماند