Search
Close this search box.
Nowruz Now Zuhor ha

نظم جهان به‌سان نوروز همواره در حال  نو شدن است. قدرت یا قدرت‌هایی ظهور می‌کنند، نظمی را به وجود می‌آورند، چندی دوام می‌کنند و سپس به چالش کشیده می‌شوند. نو شدن و تغییر، قانون ثابت جهان است. شکوفایی، زیبایی و طنازی بهار بر سرما، خشونت و جذابیت زمستان چیره می‌شود و نوروز ظهور می‌کند.

 

در جهان سیاست، نظم دوقطبی به پایان رسید و نظم تک‌قطبی ظاهر شد و پس از آن به باور برخی کارشناسان نظم تک – چند قطبی و به باور برخی دیگر، نظم چند قطبی حاکم شد. ضرباهنگ امروز جهان از ظهور چند قدرت بزرگ غیر غربی به صورتی موزون  به وجود آمده است که در وزن اقتصادی جهان طنین آن شنیده می‌شود. طی چند دهه گذشته جهان تغییری سیستمیک را شاهد بوده است که جهت ترسیم برداشتی کارآمد از آنچه هست و آنچه می‌تواند باشد توجه به نقش اقتصادهای نوظهور در این تغییرات یک ضرورت است.

 

اقتصادهای نوظهور مانند چین، برزیل، هند، اندونزی، مکزیک، روسیه، ترکیه تا سال 2050، 50% تولید ناخالص داخلی جهانی را به خود اختصاص می‌دهند. قدرت نسبی این کشورها تا سال 2050 به مراتب بیشتر از آن چیزی است که اکنون شاهد آن هستیم؛ این درحالی‌ست که سهم کشورهای گروه هفت در سود ناخالص داخلی جهانی 20% خواهد بود. این همان نظم نوظهوری است که با تحول اقتصادی و عبور از ناحیه آتلانتیک به سوی هفت اقتصاد نوظهور در حال شکل‌گیری است که پیش‌تر آواهای آغازین آن با تشکیل بریکس به گوش جهانیان رسید. این در حالی‌ست که اقتصادهای نوظهور تنها به بریکس ختم نمی‌شود و اخیرا بریکس پلاس با استقبال از ایران، امارات متحده، عربستان سعودی، آرژانتین، مصر و اتیوپی شکل تازه‌ای به خود گرفته است. پیش‌بینی می‌شود که با توجه به روند پیش‌رفت دیگر کشورها به طور مشخص در آسیا در آینده نزدیک، واژه نوظهور در توصیف کشورهای بیشتری از منظر اقتصادی به کار گرفته شود.

 

انوشیروان احتشامی در کتاب “برخاستن چین، چگونه خاورمیانه را تغییر می‌دهد” اشاره می‌کند که 30 درصد از تولید و صادرات جهانی امروز توسط تعدادی از کشورهای آسیایی انجام می‌شود که روز به روز ارتباط نزدیک‌تر و قوی‌تر بین آن‌ها، در حال شکل دادن به زنجیره‌ی تولید نیرومندی است که سر تا سر آسیا و کناره شرقی آن را فرا می‌گیرد. برخاستن چین در آسیا این امکان را فراهم کرده که آسیا به پویاترین منطقه از این منظر تبدیل شود و راهبرد جهانی ” یک کمربند و یک جاده ” و همه آنچه با آن در ارتباط است، راهی برای انرژی‌بخشی به سیستم در هم‌تنیده‌ای از زیرمنطقه‌های آسیایی است. آسیا اکنون بزرگ‌ترین منطقه‌ی جهانی است که در آن نه تنها ظهور زیر منطقه‌ها بلکه هم‌گرایی زیر منطقه‌ها نیز در حال رخ دادن است. زیر منطقه‌هایی که شامل آسیای شمال‌شرق، آسیای جنوب‌شرق، آسیای جنوبی، آسیای مرکزی و آسیای غربی یا منطقه خلیج فارس است که در حال توسعه و متمرکز به سمت شرق هستند.

 

پاراگ خانا مشاور برجسته استراتژی جهانی و نویسنده دو اثر پرفروش “کانکتوگرافی” و “آینده از آن آسیا است”، نیز آسیا را با توجه به حجم تعاملات دیپلماتیک و اقتصادی، نهادها و زیربناها میان کشورهای آسیایی که بیشتر از مجموع روابط آسیا با دیگر نقاط جهان است و با در نظر گرفتن زیر منطقه‌های آسیای شرقی، آسیای پسیفیک، آسیای جنوب‌شرقی، غرب آسیا و جنوب‌غرب آسیا، یک سیستم تلقی می‌کند. در این میان جنوب‌غرب آسیا طی ادوار زیادی از تاریخ، از مشخصات یک سیستم برخوردار بوده است: دوران خلیفه‌گری، دوران استعماری که حتی پس از تقسیم شدن میان قدرت‌های اروپایی هنوز ویژگی سیستمیک  خود را حفظ کرده است. از نظر او مجموعه‌ای از دولت‌های مستقل در کنار هم مانند ترکیه، کشورهای حاشیه خلیج فارس، ایران، پاکستان، عربستان سعودی تا آسیای مرکزی در حال تجربه افزایش تدریجی احیای ویژگی‌های سیستمیک هستند. به باور خانا، پیوندهای اقتصادی، زیرساخت، جنگ، روابط تجاری، تجارت غیر قانونی از ویژگی‌های بارز سیستمیک این منطقه هستند.

 

آنچه در این میان نیازمند نگاه مبسوط‌تری است؛ درگیری‌ها و چالش‌های خفته‌ای است که  بیداری‌شان در فواصل زمانی متفاوت منجر به دشواری و یا ناممکن شدن ترسیم تصویری شفاف از آینده تحولات منطقه می‌شود. به عبارت دیگر تغییرات سیستمیکی که کارشناسان حوزه روابط بین الملل به آن اشاره دارند زمانی می‌توانند دور از تنش‌های مذهبی، سرزمینی، قومی و افراطی، شکوفایی به بار آورند که در یک پرسپکتیو باستانی – فرهنگی قرار بگیرند. در این راستا از چه جایگزینی صلح‌آمیزتر، صلح‌محورتر و صلح‌دوست‌تر از نوروز می‌توان یاری جست؟

 

آیین کهن نوروز در تمامی جمهوری‌های آسیای مرکزی و نیز استان سین‌کیانگ در غرب چین برگزار می‌شود. در میان این گستره ترکمن‌ها، ازبک‌ها، قره‌قالپاق‌ها، قزاق‌ها و قرقیزها‌(در آسیای مرکزی)، آذری‌ها و کُردهای ایزدی ارمنستان، ترک‌های شمال قفقاز از جمله آذری‌های داغستان‌(در فدراسیون روسیه)، افغانستانی‌ها، بلوچ‌های پاکستان و بلوچ‌ها و تاجیک‌های آسیای مرکزی، کُردهای ترکیه، عراق و سوریه و تات‌ها و تالش‌های قفقاز و ترک‌های آناتولی(از جمله علوی‌ها) و ترک‌های بالکان(قاقائوزها در مولداوی در اروپای شرقی) و مسلمانان حوزه ولگا در تاتارستان، اودمورتستان و باشقیردستان و مسلمانان آستاراخان‌(در فدراسیون روسیه)، جملگی در برگزاری این آیین با هم سهیم‌اند و مراسم آن را پاس داشته و اجرا می‌کنند.

 

جهان پس از جنگ سرد به صورت فزاینده‌ای در مسیر  منطقه‌ای شدن و افزایش وابستگی متقابل با روی‌کردی چندجانبه‌گرایانه قرار گرفت. این در حالی‌ست که در یک دهه اخیر امواج افراط‌گرایانه، ملی‌گرایانه‌‌ی‌ افراطی و حمایت‌گرایانه‌ی آغشته به مسائل هویتی و مذهبی، مسیر پیش رو را به چالش کشیده است. با این وجود تحولات اخیر به معنای قطع امید از وابسته‌گی متقابل و فواید آن در نظم بین الملل و منطقه‌ای نیست. بلکه حضور تکیه‌گاه و نقطه مشترکی را یادآور است تا بر اساس آن، نهادهایی مکمل در راستای به حداکثر رساندن مزایای اقتصادی و توسعه‌ای شکل بگیرند. در این مقطع از تاریخ با بازی‌گری چین در آسیا شاید بتوان نظریه وابسته‌گی چینی را به عنوان چارچوبی برای شکل‌گیری روابط در نظر گرفت. مفهوم وابسته‌گی در این نظریه بر سه فرض استوار است:

  1. وابسته‌گی متقابل:  مردم و حوادث  از طریق حلقه‌های ارتباطی‌ای که هم‌پوشانی دارند به هم‌ پیوسته هستند.
  2. روابط میان بازی‌گران: بدان معنا که بازی‌گران به طور مستقل و جدا از یک‌دیگر نمی‌توانند وجود داشته باشند؛ بلکه تنها در دایره‌های اجتماعی حضورشان معنا پیدا می‌کند.
  3. روند: بدان معنا که همه چیز در وضعیت شدن است و نه وضعیتی ثابت. در کانتسکت کنونی جهان که عده‌ای برای وصف آن با اندکی مکث مفهوم جهانی شدن را به کار می‌گیرند و جهان_ منطقه‌ای شدن را جای‌گزین بهتری می‌دانند، نظریه وابسته‌گی چینی رخ‌نمایی مناسب‌تری دارد؛ آن‌جایی‌که مردم و تحولات در منطقه و زیر منطقه‌های پویا به یک‌دیگر گره می‌خورند. این ویژگی بر الگوهای جدی تعامل در منطقه می‌افزاید و ظرفیت‌های بیشتری را شکل می‌دهد. علاوه بر آن مواردی چون الگوهای جدید تولید، دغدغه‌های زیست‌محیطی، ارتباطات و اتصالات جغرافیایی و نظم نوپدید دیجیتال می‌توانند در تسریع روند منطقه‌ای شدن ایفای نقش کنند، همان‌گونه که  تجارت جهانی و به هم‌پیوسته‌گی طی چند دهه اخیر شکل جهان را تغییر داد.

 

قدرت نوروز در به رسم کشیدن پرسپکتیوی است که عمق و فضای آن را می‌توان با بهره‌گیری از فناوری‌های روز، در جهان واقعی و مجازی و در راستای ایجاد پیوندهای عمیق هویتی مشترک، آراسته با زینت نوروز و عاری از طعم افراط‌گرایی و دگرسازی شکل داد. نوروز از ظرفیت احیای نگاهی مشترک به زیبایی‌، با توجه به نشانه‌ها و رسوم هویت‌سازش برخوردار است که سبک زندگی مشترکی را نیز با خود همراه دارد. تصور آسیایی پویا با جمعیت قابل ملاحظه، اتصالات و ارتباطات روز‌افزون جغرافیایی، مجازی و به تبع آن افزایش تردد‌های تفریحی و تجاری در سایه نوروز در نظم نوظهور جهان، چندان دور از ذهن به نظر نمی‌رسد.

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان