محمد انور وفا سمندر در ۳۰ میزان/مهر سال ۱۳۴۱ هجری خورشیدی در درهی میدان ولایت میدان وردک زاده شد. او آموزشهای اولیه را در میدان وردک و کابل به انجام رسانید و سپس مدرک کارشناسی اش را در رشتهی روزنامهنگاری از دانشگاه کابل بدست آورد.
سمندر به دلیل علاقه به ادبیات برای بارنخست در سال ۱۳۵۹ هجری خورشیدی، بنابر درد شدید که بخاطر قتل فجیع محمدعزیز، بقال دهکدهی زادگاهش، کشید به نوشتن رو آورد و نخستین اثر او رمانی بود که بر اساس قصهی زندگی آن بقال نگاشت؛ اما سرنوشت آن رمان همانقدر بود که آفریننده، درد و آه و نالهاش را با دوست و عزیز و یار همدیارش در آن خالی نماید. اما این که آن رمان چه شد و چرا اقبال چاپ نیافت دردی دیگری است که هنوز هم نویسنده آن را فاش نکرده است.
نخستین اثر آقای سمندر، مجموعه داستانهای طنزی زیر نام (دوهزرهنوییمکال) در سال 1371 هجری خورشیدی از سوی وزارت اطلاعات و فرهنگ به چاپ رسید. اما با فروپاشی حکومت نجیبالله، این اثر تاراج و هیچ نسخهی از آن به بازار عرضه نشد. آقای سمندر به علت نوآوریهایش در داستاننویسی و رویکردهای فلسفی و روانشناختی در زبان پشتو به شهرت فراوان دست یافت. او به عشق به عنوان عنصر اصلی در کارهایش باور دارد و آثارش را با تحلیلهای عمیق عاشقانه، روانشناختی و فلسفی، خلق میکند.
از وفا سمندر بیستوسه کتاب، شامل رمانها، پارچههای ادبی و داستان، به زبانهای پشتو و فارسی منتشر شده و هشت اثر دیگر آمادهی چاپ دارد.
تأثیرپذیری او از فلسفه غرب و عرفان شرق باعث شده تا آثارش ترکیبی منحصر به فرد و نوآورانه داشته باشد. سمندر با آثارش به غنای ادبیات پشتو و فارسی افزوده و به عنوان نویسندهی تاثیرگذار شناخته میشود.
وفا سمندر در کنار نوشتن آثار به زبان پشتو، چهار اثر شامل رمانهای (دوازده بال) و (جادوگرهزاردست)، خاطرات دردانگیز «خاطرات عبدالخالق فراهی، سفیر افغانستان در پاکستان که در جریان ماموریت ربوده شد» و دفترچه چشمه آوا به زبان فارسی نوشته است.
آقای سمندر در جریان سالهای فعالیت ادبی و دیوانی موفق به دریافت جوایز متعدد ملی و بینالمللی و تقدیرنامه از نهادهای داخلی و بیرونی شده است.
وفا سمندر سالها زندگی غربت را تجربه کرده و آخرین بار پس از فروپاشی نظام، پس از یکسال حضور در کشور در سال ۱۴۰۱ هجری خورشیدی، به آلمان پناهنده شد و در شهرهاینسبورگ زندگی میکند.