مرا به بزم غزلهای عاشقانه ببر
به یاد کابل زیبای نازدانه ببر
فضای عشق من از تو ستارهباران است
مرا به قصۀ شبهای جاودانه ببر
به تیر مرگ، پرو بال مرغکان بستند
خبر به شاخهی عریان آشیانه ببر
دلم گرفته زبد مستی شراب امشب
مرا به ساحل دریای بیکرانه ببر
دلم به یاد تو، هر شب بهانه میگیرد
بیا و خاطرهها را به یک بهانه ببر
به یاد عشق پریزادگانِ رفته مرا
به کوچههای طربخیز یکترانه ببر
صدای بوسهی لبهای داغ خوبان را
به گوش منتظر نالهی شبانه ببر
خراب ساغر سرشار شعر کهزادم
مرا به میکدهی شاعر زمانه ببر