در زمان حضرت داوؤد (ع)، مردی بود که همیشه دعا میکرد: «خداوندا، روزی بدون زحمت و مشقت به من عطا کن.» مردم به خاطر دعاهایش او را مسخره میکردند، اما او به تمسخرها توجهی نداشت و به دعا و نیایش خود ادامه میداد. روزی در حال دعا بود که ناگهان گاوی بیپناه با سرعت به خانهاش آمد و