اورنگ هفتم: سروده‌ی ناصر نجات با دکلمه‌ی لیزا میرزاد | قطار از شب و شب از قطار می گذرد

قطار از شب و شب از قطار می‌گذرد

زمان بی سر و پا بی قرار می‌گذرد

بیا و حوصله آور قرار و خوش‌بختی

که تا دوباره بیایی بهار می‌گذرد

و باد قِسمتِ پائیز را تکان داده

که برگ از لب جو سوگوار می‌گذرد

به من ز قصهٔ حور و بهشت و سیب مگو

درون سینهٔ ما هم انار می‌گذرد

بیا و حوصله آور قرار و خوش‌بختی

که تا دوباره بیایی بهار می‌گذرد

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان