اورنگ هفتم: سروده‌ی حمیده میرزاد با دکلمه‌ی گیتی عصیان | می‌سازمش هر روز، ویران می‌شود هر شب

می‌سازمش هر روز، ویران می‌شود هر شب
امواج درگیری که هذیان می‌شود هر شب
روزانه چتری دارد از جنس صنوبرها
در خلوت خود خیس باران می‌شود هر شب
از گردنش یک شعر آویزان شد و پرسید
دل مویه های کهنه جبران می‌شود هر شب؟
این جادهٔ خلوت که درگیر عبوری نیست
بر چه اصولی راه بندان می‌شود هر شب؟
شاعر به جز از عشق با چیزی موافق نیست
بی طاقتی هایش فراخوان می‌شود هر شب

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان