محمد یوسف سیمگر باختری در یازدهم ثور/اردیبهشت سال ۱۳۲۷ هجری خورشیدی در ولسوالی دولتآباد بلخ چشم به جهان گشود. پدرش، میرزا محمد یعقوب خان، از میرزایان مستوفیت مزار و از فارغان مکتب رشدیه در دوره امانی بود؛ مردی فاضل، آگاه از دراسات دینی، و ادیبی صاحبقلم که در تربیت علمی فرزندانش بسیار سختگیر و دقیق بود. نخستین آشنایی سیمگر با قلم، نقل و نگارش مکتوبهای پدرش بود؛ تجربهای که بعدها به یکی از دستاوردهای بنیادی زندگیاش بدل شد.
سیمگر در خانوادهای رشد یافت که محیط آن آکنده از مسئولیت، زحمت و آموزههای فرهنگی بود. در روایتهایش از دوران کودکی و نوجوانی، از تجارب سخت اما آموزندهای یاد میکند که شخصیت او را شکل دادند. از دویدن به دنبال مرغ زرد بیبیجان، تا بیدار شدن پیش از طلوع برای گرفتن نوبت آب، و تا آسیاببردن گندم با مرکب عاریتی همسایه؛ اینها همه، بخشی از زندگینامهاش را تشکیل میدهند که بهگونهای هنرمندانه در قالب خاطرهنگاریهایش با طنزی لطیف به تصویر کشیده شدهاند. او همچنین در سالهای نوجوانی، با نگارش مکتوبهای اداری پدر و نامههای عاشقانه برای دوستان مکتبیاش، به قلم انس گرفت و آن را میراث گرانبهای پدری میدانست.
داستانِ نویسندگی سیمگر هم شنیدنی است. او متعلیمی بود که نخستین نامههای عاشقانه بسیاری از دوستان و همصنفانش را مینوشت، مردی که «قلمانهاش» نه پول نقد، بلکه پاکت سیگار، خربوزه، یا تکت سینما بود. او از همان کودکی و نوجوانی، نوشتن را نهفقط شغل یا استعداد، بلکه بخشی از هستی خود میدانست.
سیمگر باختری، آموزشهایش را در لیسه باختر مزار شریف، یکی از مکاتب معتبر آن روزگار، به انجام رساند. حضور در فضایی علمی و فرهنگی که چهرههایی چون واصف باختری، نعیم انوشه، اسحاق نگارگر، رازق رویین و سرور آذرخش نیز در آن مشغول آموزش بودند، زمینهساز گرایش او به شعر و ادب شد. او در ادامه، تحصیلات عالی خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه کابل پی گرفت و در سال ۱۳۵۲ مدرک کارشناسی اش را اخذ کرد. در دوران دانشگاه نیز با استادانی چون جاوید الهام و سید بهاءالدین مجروح نشستوبرخاست داشت و از محضر آنان بهره برد.
پس از فراغت از دانشگاه، به تدریس زبان و ادبیات پشتو در لیسه باختر پرداخت و نزدیک به یک دهه در این حوزه فعالیت نمود. سپس در وزارت معارف، در بخش سوادآموزی، مسئولیت تولید و ویرایش محتوای آموزشی را برعهده گرفت. در این دوره، با سفرهای آموزشی به کشورهای مختلف، تجارب ارزشمندی اندوخت و آنها را به افغانستان انتقال داد.
با مهاجرت به ایالات متحده آمریکا، دامنه فعالیتهای سیمگر گستردهتر شد. او بهعنوان استاد مهمان در شماری از دانشگاههای امریکاسخنرانی و تدریس داشت. افزون بر آن، در رسانههای معتبر بینالمللی چون صدای امریکاو بیبیسی، در برنامههای فرهنگی و ادبی اشتراک و سهم گرفته است.
سیمگر باختری بنیانگذار دو نهاد مهم فرهنگی در ایالت ویرجینیای امریکااست: «خانه فرهنگ آیینه» و «انجمن درویشان». این دو نهاد به همت و مدیریت او ایجاد شدند و سالهای متمادی، بهعنوان پایگاههای پویا برای فعالیتهای ادبی، هنری و فرهنگی مهاجران در امریکاعمل کردند. از نشانی این دو مرکز، سیمگر باختری برنامههای متعددی در زمینه ترویج زبان و ادبیات افغانستان، موسیقی، و همایشهای فرهنگی برگزار کرده و تأثیر بسزایی در پیوند جامعه مهاجر با میراث فرهنگی خود داشته است.
محمد یوسف سیمگر باختری، از نسل نادری است که سنت، خاطره، اندیشه و هنر را در یکجا گرد آورده است. از جمله تأثیرگذارترین چهرههایی که سیمگر سالها با آنان همنشینی علمی و فکری داشت و در غربت با آنان بی بیش از همه محشور بود، میتوان از استاد واصف باختری، علامه سمندر غوریانی و رضا براهنی یاد کرد. این مصاحبت دیرپا، در غنای فکری، عمق نگاه فرهنگی و وسعت تحلیلهای انتقادی سیمگر نقشی بنیادین ایفا کرده است؛ چنانکه خود او بارها از این تأثیر با احترام و امتنان یاد کرده است.
تأثیر پوهاند صفدر پنجشیری، از استادان بهنام دانشگاه کابل نیز بر اندیشه و جهانبینی سیمگر باختری، بسیار عمیق بوده است. استاد پنجشیری، ضمن آشنا ساختن سیمگر باختری با ادبیات کهن و معاصر عرب بویژه مصر و خاورمیانه، نقش برجستهای در اصلاح زبان عربی او ایفا کرد و زمینهی آشناییاش با جریانهای روشنفکری عرب و بزرگانی چون؛ شیخ محمود العقاد، دکتر زکی نجیب محمود، محمد غزالی، طه حسین، جرجی زیدان، نصرحامد ابوزید، حسین هیکل و دیگر متفکران عرب را فراهم آورد.
سیمگر باختری در حوزه موسیقی همچنان اهل ذوق و دانش است. او در کنار آن که با نواختن سیتار آشنایی دارد همچنین یک موسیقیشناس است. از نظرات و نوشته های او در تحقیقات موسیقی در افغانستان استفاده شده است.
سیمگر باختری در کنار نوشتن مقالات متعدد و یادداشتهای پیوسته، کتابی در زمینهی نقد نوشته است و شماری از آثار و ترجمههای او آمادهی چاپ اند.