عاصف حسینی، در ۱۲ ثور/اردیبهشت سال ۱۳۵۹ هجری خورشیدی در بلخ چشم به جهان گشود. هنوز یکسالگی را پشت سر نگذاشته بود که همراه خانوادهاش به ایران مهاجرت کرد. دوران کودکی او با دشواریهای زندگی مهاجرت گره خورد و از همان سالهای نخست نوجوانی، با کار در قالینبافی، خیاطی و رفوگری، بار زندگی را بر دوش کشید. حرفهایترین تجربهاش در مرمت فرشهای کهنه و رنگارنگ بود؛ حرفهای که هرگز دوستش نداشت، اما سالها بدان اشتغال داشت.
در سال ۱۳۷۷ هجری خورشیدی، دیپلم علوم تجربی را از منطقه پایینشهر مشهد دریافت کرد. علاقهمندی عمیق او به فیزیک و هوافضا هرگز فرصت بروز نیافت، چراکه سال کنکور مصادف شد با یورش طالبان به مزارشریف، سختگیریهای دولت ایران علیه مهاجران، بحرانهای اقتصادی خانواده و مرگ عزیزان.
پس از چند سال کار مستمر، در سن شانزدهسالگی به جلسات ادبی راه یافت و در مکتب ادبی «دُر دری» با فنون شعر آشنا شد. نخستین و دومین مجموعه شعر او در سال ۱۳۸۴ هجری خورشیدی در تهران و کابل منتشر شد و سومین اثرش با عنوان چهار سیاره در اتاقم در سال ۱۳۹۱ هجری خورشیدی در آلمان به چاپ رسید.
در سال ۱۳۸۲ هجری خورشیدی برای تحصیل به کابل بازگشت و در رشته جامعهشناسی و فلسفه وارد دانشگاه شد. همزمان نگارش مقالات سیاسی برای نشریه «صدای مردم» را آغاز کرد و پس از مدتی بهعنوان دبیر و سپس مدیر مسئول آن منصوب شد. دوران دانشگاه، برای او با فعالیتهای سیاسی دانشجویی همراه بود؛ از جمله تأسیس «جنبش دانشجویی افغانستان» که با هدف اصلاحات آموزشی و نقد سیاستهای دولت فعالیت میکرد، اما با انتصاب اشرف غنی احمدزی به حیث رییس دانشگاه کابل، بهطرزی خشن متوقف شد.
در سال ۱۳۸۴ هجری خورشیدی، در سن ۲۵ سالگی، وارد عرصه سیاست شد و بهعنوان نامزد پارلمان وارد کارزار انتخاباتی گردید؛ تجربهای پرفرازونشیب اما تلخ که او را بیش از پیش با دردهای پنهان جامعه آشنا ساخت.
پس از این دوره، تمرکز خود را به تحصیل و پژوهش معطوف ساخت. در سال ۱۳۸۷ هجری خورشیدی از دولت آلمان بورسیه تحصیلی دریافت کرد و در رشته سیاستگذاری، تحصیلات فوقلیسانس خود را به پایان رساند. پس از آن مدتی در یک نهاد بینالمللی در برلین مشغول به کار شد و سپس بهعنوان همکار با رادیو آلمان همکاری کرد.
در سال ۱۳۹۵ هجری خورشیدی از رساله دکترای خود در رشته مدیریت بحران بینالملل در مدرسه سیاستگذاری ویلی برانت دفاع کرد. حاصل این پژوهش پنجساله، کتابی است به زبان انگلیسی با عنوان ساختارهای قدرت در جامعه روستایی افغانستان: مطالعه تطبیقی سه روستای هزارهنشین در ولایت بامیان که منتشر شده است.
از عاصف حسینی تاکنون آثار متعددی در حوزه شعر، نثر و روایت منتشر شده است که هر یک بازتابی از تجربیات زیسته، تأملات اجتماعی و دغدغههای فلسفی اوست. از جمله این آثار میتوان به «کابل؛ تگزارس کوچک»، «روزهای آخر پاییز»، «من در اثر ماهگرفتگی»، «این کفشهای پیاده»، «چهار سیاره در اتاقم» و «خون خوابم را باطل نکرد» اشاره کرد. این مجموعهها گاه با نگاهی شاعرانه، گاه با روایتی تلخ و تأملبرانگیز، تصویری از مهاجرت، تنهایی، سیاست، و زیست افغانستان امروز را پیش چشم خواننده میگذارند.