پسران عُزیر (علیهالسلام) دنبال پدرشان میگشتند و از هر که را میدیدند، سراغ پدرشان را میپرسیدند. تا اینکه به طور تصادفی با او روبهرو شدند، اما او را نشناختند، چون طبق مشیت خداوند، عُزیر جوان مانده بود. به او گفتند: “ای رهگذر، آیا از عُزیر خبری داری؟” عُزیر برای امتحان هوش و درک فرزندانش، خود را معرفی نکرد و تنها با یک جمله رمزآلود گفت:
