برهمن را باید در زمرۀ شاعران، منشیان و ادیبان بزرگ فارسیگو در شبهقارۀ هند نوشت. نام پدر وی دهرمداس بود که خود نیز از منشیان و ادیبان عصر خویش بود. وی دو برادر داشت که هردو اهل ذوق و ادب بودند. برهمن علوم متداولۀ عصر را از دانشمند بزرگ مسلمان ملّا عبدالحکیم سیالکوتی و دیگران فرا گرفت. از فضلای مهم مسلمان یکی هم مولانا عبدالحق محدّث دهلوی است که برهمن وی را ملاقات نموده و ستوده است. به هر رو، اعتلای مأموریت و نیز شهرت وی منوط به دربار شاهجهان است. چنانچه لقب «هندوی فارسیدان» را از شاهجهان دریافت نمود. داراشکوه که خود نیز ادیب و نویسنده بود، برهمن را همکار دفتری خود گمارد و در امور مکاتباتی و انشایی از وی همکاری میخواست. سفر وی به قندهار (هنگام فتح قندهار با داراشکوه) و کابل و بلخ نیز مسلّم است. نویسندگان معاصر وی محمدصالح کنبوه وی را راغب به تصوّف میداند، چنانچه در احوال وی در اثر معروف خویش «عمل صالح» میگوید: اگرچه بهظاهر زنّاربند است امّا سر از کفر برمیتابد و هرچند به صورت هندوست امّا در معنی درِ اسلام میزند. وفات وی احتمالاً در حوالی 1023قمری اتفاق افتاده است. درباۀ برهمن و حال و احوال و شاعری وی کتابهای فراوان در دست است. از رسالات و کتابهای خوبی که مفصلّا به احوال و آثار وی پرداخته، یکی هم اثر مستطاب استاد دکتور ظهورالدین است که ایشان در کتاب «پاکستان مین فارسی ادب کی تاریخ» به زندگی و آثار وی پرداخته است و خوشبختانه آن قسمت توسط جناب فضلالرحمن فاضل به فارسی ترجمه نیز شده است. افزون بر این مقدمهها بر آثار چاپشدهی ایشان چه به زبان فارسی و چه انگلیسی و اردو، همه سرشار از معلومات دربارهی احوال و آثار این شاعر ادیب در شبهقارۀ هند است. استاد عارف نوشاهی متّعناالله بدوام بقائه در مقدمۀ تذکرۀ تحفةالفصحاء به احوال ایشان بر اساس تذکره پرداختهاند. زندهیاد دکتر عبدالحمید فاروقی، مدوّن دیوان برهمن نیز مقدمۀ مفصلی بر دیوان ایشان به زبان انگلیسی نوشته که حایز اهمیت است. پروفیسور شریفحسین قاسمی که عمرشان دراز باد و زندهیاد استاد وقارالحسن صدیقی در مقدمۀ منشآت برهمن نیز به این مهم پرداختهاند و از همه مهمتر بهگونترای بهار سنامی که مدوّن کلیات برهمن بود، راجع به احوال و آثار وی به تفصیل سخن گفتهاست. از کارهای زندهیاد استاد محمدرفیق (متوفی2024) راجع به برهمن، اخیراً آقای نوشاهی یادآور شده که ایشان تقریباً همهی عمر خود را صرف تحقیق راجع به برهمن نمودهاست ولی با دریغ که حاصل این پژوهشها تاهنوز به چاپ نرسیده است.
آثار برهمن:
آثار برهمن تقریبا همه چاپ شده و آنچه از وی شناخته شده و به چاپ رسیده جایگاه بلند وی را در ادب و علوم متداوله بیان میکند.
گزیدهای از اشعار برهمن
کونین را به خوتِ دل ره نمیدهد
آزادهای که ترک تمنّا گرفته است
****
فارغ نشست دل ز المهای روزگار
تا یکدو گام دورتر از مدّعا نشست
****
بزم بیشمع است ورنه با هزاران بالِ شوق
بر تنِ من هر سرِ مو کمتر از پروانه نیست
****
مانند غنچه گرچه خموشیم «برهمن»
لیکن پُر از نواست چو بلبل زبان ما
****
عیب کمگیر اگر اهل خطاء بسیارند
اینهمه قابل عفواند چو بخشنده یکیست
***
غزل
مرا ساقی شرابِ زعفرانی میتوان دادن
به یک تهجرعه آبِ زندگانی میتوان دادن
چو کس را نیست حاصل همچو من پیوسته کامِ دل
دو روزی دادِ عیش و کامرانی میتوان دادن
بگردان جام ساقی! بر دلِ ارباب منّت نِه
به دَور چرخ جام دوستگانی میتوان دادن
به یکدم گر هوای نفس بیرون بگذرد روزی
بشارتهای عمر جاودانی میتوان دادن
جوانی میرود از دست، پیش از موسم پیری؛
«برهمن» دادِ ایّام جوانی میتوان دادن
***
رباعیات
تا رمزشناس عالَم ایجادیم
ویرانست جهان و ما در او آبادیم
امروز در این قفس فرود آمدهایم
فردا که قفس شکستهشد آزادیم
***
ما از پی عیش در جهان آمدهایم
از بهرِ نشاط جاودان آمدهایم
ما را ز حساب، خطّ آزادی بس
فارغ ز غمِ سود و زیان آمدهایم
****
از عمرِ گذشته یاد نتوان کردن
خود را به فسانه شاد نتوان کردن
عمری که به دستِ توست از دست مده
کم نتوان اگر زیاد نتوان کردن