فردیناند لاسال (۱۸۲۵-۱۸۶۴)
فردیناند لاسال، نظریهپرداز و فعال سیاسی، عمر خود را در سیاست و سازمانهای سوسیالیستی سپری کرد و در انقلاب ۱۸۴۸ در آلمان شرکت داشت. او دوست نزدیک کارل مارکس بود و گاهی اوقات بیانیههای او را تفسیر میکرد.
لاسال از دو منظر در اندیشه سیاسی سوسیالیستی سهم داشت: در نظریه اقتصادی، او طرفدار و تقویتکننده نظریه آهنین دستمزد بود. در نظریه سیاسی، به دنبال گسترش ایده سوسیالیستی بود که طبق آن به همکاری دولت به عنوان متحد طبقه کارگر باور داشت.
در نظریه اقتصادی قانون آهنین دستمزد، لاسال معتقد بود که جوامع سرمایهداری و بازار سرمایهداری، دستمزد کارگران را تحت فشار قرار داده و تا حدی کاهش میدهند که تنها برای ادامه حیات کارگران و خانوادههایشان کافی باشد. او تنها راهحل این مشکل را در خنثی کردن نظام دستمزد کارگر و تشویق نظام تولید همگانی میدانست تا کارگران صاحب تولیدات خود باشند و ارزش کار خود را دریابند.
فهم لاسال از دولت و نقشی که ایفا میکند، به طور رادیکالی با فهم مارکسیستی دولت تفاوت داشت. این تفاوت منجر به جبههگیری مارکس در برابر لاسال و پیروان او شد. لاسال ایده اینکه دولت در برابر منافع طبقه کارگر قرار دارد را رد میکرد و معتقد بود که دولت باید از منافع طبقات کارگری حمایت کند. او انتخابات همگانی و سرتاسری را به عنوان راهی برای تحقق این هدف میدانست.
انتقاد مارکس از برنامه گوته۱ که در آن آینده کمونیسم به محاسبه گرفته شده بود، در واقع پاسخی به نگرشهای سوسیالیستی لاسال، به خصوص در مورد دولت و ارزش کار یک کارگر بود.
دیدگاههای سیاسی و اقتصادی لاسال برگرفته از نظریههای فلسفی هگل و ریکاردو بود. او در سال 1858 درباره اندیشههای فلسفی متفکر یونان باستان، هراکلیتوس نوشت. نوشتههای دیگر لاسال در مورد حقوق، نظریههای اقتصادی و فعالیتهای سیاسی او میباشد.
برای مطالعه بیشتر:
- برنشتین، ای. فردیناند لاسال یک اصلاح گر اجتماعی. کلیر شور، میخ: انتشارات سکالرلی، 1970.
- شیلدون، گارت وارد. دایره المعارف اندیشه سیاسی. نیویارک:فکت ان فایل، 2001.
۱.Critique of Gotha Program