فرهنگ‌نامۀ فلسفۀ سیاسی: لوئی آلتوسر

لوئی آلتوسر

لوئی آلتوسر

(۱۹۹۰-۱۹۱۸)

لوئی آلتوسر فیلسوف و نظریه‌پرداز سیاسی فرانسوی در شهر برماندریسِ الجزایر متولد شد. او در جریان جنگ جهانی دوم در ارتش فرانسه خدمت کرد و به‌مدت پنج سال در اردوگاه‌های اسیران جنگی آلمان زندانی بود. پس از آزادی، در مدرسه عالی نرمال سوپریور پاریس تحصیل کرد و بعدها در همان‌جا به‌عنوان استاد فلسفه منصوب شد.

آلتوسر در سال ۱۹۴۸ به حزب کمونیست فرانسه پیوست و در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به یکی از چهره‌های برجسته گفتمان‌های مارکسیستی در فرانسه بدل شد. در همین دوره، دو اثر مهم خود را منتشر کرد: برای مارکس (۱۹۶۵) و مطالعه سرمایه (۱۹۶۸). با این حال، در دهه ۱۹۸۰ از شهرت او کاسته شد؛ چرا که در سال ۱۹۸۰ همسر خود را به قتل رساند و پس از آن، سه سال را در مراکز درمانی روان‌پزشکی سپری کرد و از فضای فکری و گفتمانی کناره گرفت.

نظریه مارکسیستی آلتوسر تحت تأثیر ساختارگرایی شکل گرفت؛ جریانی که ساختارها را به‌عنوان نظام‌های پیچیده‌ای با عناصر متنوع می‌بیند که بر اساس قواعد مشخصی در نظم خاصی قرار می‌گیرند. از دیدگاه آلتوسر، مارکسیسم ساختارگرا با مارکسیسم سنتی در دو محور اساسی تفاوت دارد: نخست، ضد انسان‌گرایی است؛ دوم، ضد اقتصادگرایی.

در نقد انسان‌گرایی، آلتوسر معتقد بود که مفهوم «سوژه» یا «آگاهی فردی» پیش از تجربه اجتماعی وجود ندارد، بلکه آگاهی محصول موقعیت طبقاتی و تضادهای اجتماعی است. به باور او، ساختارهای اجتماعی زاییده طبیعت انسانی نیستند، بلکه انسان‌ها خود محصول شرایط اجتماعی‌اند. در این میان، ایدئولوژی نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری آگاهی ایفا می‌کند.

آلتوسر بر این باور بود که شیوه تولید سرمایه‌داری از طریق ایدئولوژی، خود را بازتولید می‌کند؛ به‌گونه‌ای که کارگران را در تقسیم اجتماعی تثبیت کرده و میان خواسته‌ها و عادت‌های آنان تمایز ایجاد می‌کند. به تعبیر دیگر، رفتار فردی انسان‌ها نه دلیل شکل‌گیری ساختار اجتماعی، بلکه نتیجه آن است—هرچند چارچوب ایدئولوژیک این تصور را ایجاد می‌کند که افراد، خودساز و مستقل‌اند.

در نقد اقتصادگرایی، آلتوسر دترمینیسم اقتصادی مارکس را رد کرد. او با رد اکونومیسم، معتقد بود که سطوح مختلف اجتماعی—ایدئولوژیک، سیاسی و فرهنگی—دارای استقلال نسبی‌اند و نباید صرفاً تابع سطح اقتصادی تلقی شوند. هر سطح، کارکرد خاص خود را در نظام تولید دارد و ویژگی‌هایی متمایز از سایر سطوح دارد. این دیدگاه در تضاد با نظریه ماتریالیسم تاریخی مارکس قرار می‌گیرد.

ماتریالیسم تاریخی، که روند تاریخ را بر اساس تضادهای اقتصادی میان طبقات دارا و ندار تبیین می‌کند، از نظر آلتوسر دچار مغالطه‌ای بنیادین است. او معتقد بود که عوامل دیگری چون ایدئولوژی، علم، دین، قانون و آموزش نیز در تحول تاریخی نقش تعیین‌کننده دارند. با این حال، آلتوسر در نهایت اذعان داشت که اقتصاد، تعیین‌کننده نهایی در ساختارهای اجتماعی است.

 

برای مطالعه بیشتر:

  • اسمیت، اس. مطالعه آلتوسر: مقاله ای در باب مارکسیسم ساختار گرا. ایتاکا: انتشارات ان. وای کورنیل، ۱۹۸۴.
  • شیلدون، گارت وارد. دایره المعارف اندیشه سیاسی. نیویارک:فکت ان فایل، ۲۰۰۱.
اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان