ژان پاول سارتر
(۱۹۸۰-۱۹۰۵)
ژان پل سارتر، فیلسوف اگزیستانسیالیست و مارکسیست فرانسوی، اندیشههای سیاسی خود را در قالب داستانها، نمایشنامهها و مقالات متعدد منتشر کرده است. او همچنین آثار فلسفی مهمی نگاشته که از جمله آنها میتوان به “وجود و نیستی: نقد عقل دیالکتیکی“[1] اشاره کرد؛ کتابی که در آن، سارتر زندگی انسان را پوچ و فاقد معنا تفسیر میکند.
در فلسفه وجودگرایی سارتر، تکیه بر خدا، کلیسا و مذهب، نوعی گریز انسان از آزادی تلقی میشود. از دیدگاه او، هر فرد باید خود، موجودیت خویش را کشف کند و هدف زندگیاش را بهطور مستقل تعیین نماید. این دیدگاهها به شکلگیری مفهومی به نام «فردباوری پوچ[2]» انجامید؛ جریانی که در آن، مسئولیت فردی به حاشیه رانده شد.
سارتر در ادامه مسیر فکریاش، اگزیستانسیالیسم را با کمونیسم تلفیق کرد و اعلام داشت که انسان میتواند از طریق فعالیتهای انقلابی، از وضعیت بیگانگی (الیناسیون) رهایی یابد—even اگر این مسیر مستلزم خشونت باشد. با این حال، او تأکید داشت که چنین ایدههای سیاسی الزاماً به سود طبقات فرودست نخواهد بود.
از منظر تاریخی، سارتر نماد فرهنگی و فکری بیگانگی چپگرایان در فضای آکادمیک اروپا در قرن بیستم محسوب میشود. او با بهرهگیری از نقد مارکسیستی، در برابر جریانهای پستمدرن نیز موضعگیریهای جدی داشت و به مبارزه نظری با آنها پرداخت.
برای مطالعه بیشتر
- آرنسون، بی. ژان پل سارتر: فلسفه در جهان. لندن: ان ال بی، ۱۹۹۰.
- جیمسون، اف. سارتر پس از سارتر. نیو هاون: انتشارات دانشگاه یل، ۱۹۸۵.
[1] Being and Nonthingness; Critique of Dialectical Reason
[2] Individual Nihilism






