غلام حیدر متخلص به حیدری وجودی فرزند مولانا شفیع الله در سال ۱۳۱۸ خورشیدی در یکی از دهکدههای زیبای پنجشیر دیده به جهان گشود. الفبا، قرآن مجید، پنج کتاب (پنج گنج)، گلستان، بوستان، دیوان حافظ و دیگر کتابهای فارسی را در دبستان کهن، از آموزگاران همان روزگار فرا گرفت. به ســال ۱۳۲۶ خورشــیدی شــامل مکتب ابتدائیۀ رخه پنجشــیر (حال لیســۀ عالی رخه) شــد. بعد از فراغت از صنف ششــم در ســال ۱۳۳۳ به کابل آمد. درسال ۱۳۳۶ خورشیدی به خدمت زیر بیرق رفت. بر اثر دگرگونی احوال ، چند ماه کم شش سال عسکری کرد و در عقرب ۱۳۴۲ خورشیدی دورهٔ خدمت عسکری را تکمیل کرد. در ســال ۱۳۴۳ در ساختار وزارت آموزش و پرورش، انجمنی به نام «انجمن شــعرای افغانســتان» تأسیس شد و حیدری در آن انجمن، به حیث محّرر گماشته شد. انجمن بعد از سه ماه از بین رفت و حیدری از اول اسد سال ۱۳۴۳ به حیث کارمند کتابخانههای عامۀ افغانستان، متصدی بخش جراید و مجلات مرکزی کتابخانۀ عامه شد.
در کنار فعالیتهای اداری، استاد حیدری وجودی در حوزههای متعدد فرهنگی و ادبی حضور برجستهای داشت. او از بنیانگذاران و اعضای رهبری نهادهای فرهنگی چون کانون دوستداران مولانا، انجمن نویسندگان افغانستان، بنیاد فرهنگ افغانستان، بنیاد غزالی و کانون ادبی سیمرغ بود و در جایگاه معاون، رئیس یا عضو فعال، نقش مهمی در گسترش فرهنگ عرفانی و زبان فارسی در کشور ایفا کرد.
او از نخستین کسانی بود که جلسات منظم مثنویخوانی را در کابل پایهگذاری کرد؛ جلساتی که از سال ۱۳۶۸ در روزهای دوشنبه و پنجشنبه برگزار میشد و تا پایان حیات صوری او ادامه یافت. در همین راستا، حیدری وجودی شرحهایی دقیق و عالمانه بر دیباچهی مثنوی معنوی، اسرار خودی و رموز بیخودی علامه اقبال لاهوری نوشت و با نگارش رسالههایی چون نور و نورالانوار در مثنوی و مولانای روشنگر و روشننگر، کوردلان بیباور، بینش عرفانی خود را با نثری متین و تحلیلی به خوانندگان ارائه داد.
در کنار تدریس، او به تحقیق و تصحیح متون عرفانی نیز اهتمام فراوان داشت. وی آثار گرانسنگی از عارفان و شاعران خراسانی را گردآوری، تدوین و تصحیح کرد؛ از جمله آثار صوفی عشقری که با عنوانهای افلاک عشق، دل نالان، نامههای منظوم داستان شیرین و فرهاد، دوبیتیها و گزیدهای از غزلها بهدست نشر سپرد. همچنین اشعار صادقی را در قالب مجموعهای به نام نور معرفت تنظیم و چاپ کرد و بر غزلیات شایق جمال نیز گزیدهای فشرده تحت عنوان لبلباب مثنوی فراهم آورد. پژوهش او در زمینهی ترکیبهای شعری نظامی گنجوی و تلخیص چهار عنصر بیدل از دیگر آثار مهم پژوهشیاش بهشمار میرود.
در کنار تلاشهای پژوهشی و آموزشی، استاد وجودی خود نیز شاعر پرکار و خلاقی بود. از نخستین دفتر شعرش عشق و جوانی که در سال ۱۳۴۹ منتشر شد تا واپسین آثارش، همواره شعرهای او از لحن عارفانه، نگاه اخلاقی، و زبانی موزون و فصیح برخوردار بود. آثار منظوم او شامل مجموعههایی چون: رهنمای منظوم پنجشیر، نقش امید، با لحظههای سبز بهار، سالی در مدار نور، سایهی معرفت، صور سبز صدا، میقات تغزل، غربت مهتاب، لحظههایی در آب و آتش، آوای کبود، ارغنون عشق، رباعیات و دوبیتیها و در نهایت دیوان حیدری وجودی بود که بازتابدهندهی یک عمر تأمل، دروننگری، و وفاداری به ادبیات فارسی و عرفان اسلامی است.
در کنار فعالیتهای ادبی و علمی، حضور او در سیمینارهای بینالمللی در کشورهای تاجیکستان، ازبکستان، قرغیزستان، ایران، هند و ترکیه، بیانگر جایگاه بلند استاد در میان محافل فرهنگی و عرفانی بود. تلاشهای او با دریافت جوایز و تقدیرنامههای متعدد از سوی نهادهایی چون وزارت اطلاعات و فرهنگ، وزارت امور زنان، مرکز فرهنگی ناصرخسرو، مؤسسه نسوان، جامعه مدنی، مشرانوجرگه و سایر نهادهای علمی همراه شد.
سرانجام، استاد حیدری وجودی در ۲۱ جوزا/خرداد سال ۱۳۹۹ در کابل دار فانی را وداع گفت. میراث فکری و ادبی او، چه در قالب اشعار، چه در آثار تحقیقی، و چه در یاد صنفهای مثنویخوانیاش، تا امروز در دل علاقهمندان عرفان و ادبیات زنده است. او را بهحق باید یکی از پایهگذاران مکتب عرفانمدار در شعر معاصر افغانستان دانست؛ چهرهای که در همگرایی علم، اخلاق، ذوق، و خدمت فرهنگی جایگاهی رفیع دارد. او آخرین سلسله از شاعران عارف خراسان بود.
روانش شاد و یادش انوشه باد!