جهانِ کتاب: «رد پای درخت» سومین مجموعهٔ شعر لیلی غزل، تن‌پوشه چاپ بر تن کرد

رد پای درخت

سومین مجموعهٔ شعری لیلی غزل با نام «ردپای درخت» از سوی انتشارات برگ در ۱۳۰ صفحه، با طراحی و برگ‌آرایی استاد ژکفر حسینی، تن‌پوشه چاپ برتن کرد و به بازار کتاب عرضه شد.

 

رویا رادفر

شعر، زبانی است که احساسات و تجربه‌های انسانی را در کلمات می‌ریزد و به آن‌ها جان می‌دهد. لیلی غزل در مجموعه ردِ پای درخت با قلمی ساده و دلنشین، دنیای درون و بیرونش را به تصویر کشیده است. این مجموعه که در بهار ۱۴۰۴ خورشیدی توسط انتشارات برگ منتشر و اینک در نزدهم فروردین، تن پوشه چاپ بر تن کرد، سومین اثر این شاعر است که با زبانی روان، مخاطب را به سفری شاعرانه دعوت می‌کند.

در این مقاله، سبک شعری، مضامین اصلی، زبان و تصویرسازی‌های این مجموعه را مرور می‌کنیم و از تأثیر آن بر مخاطب و جایگاه لیلی غزل در شعر معاصر می‌گوییم.

 

سبک شعری: تلفیق سنت و احساس امروزی

لیلی غزل در ردِ پای درخت غزل سنتی را با حس و حال امروزی درهم آمیخته است. او از وزن و قافیه استفاده می‌کند، اما شعرهایش سنگین و پیچیده نیستند. این سادگی، همراه با روایت‌هایی که در هر شعر جریان دارد، سبک او را خاص می‌کند. شعرهایش گاهی کوتاه‌اند و گاهی بلند، اما همیشه پر از احساس و پیام.

برای مثال، در شعر «چون آبِ روی تابه نداری دمی قرار» می‌خوانیم:

چون آبِ روی تابه نداری دمی قرار

افتاده‌ای چو اشکِ غم از چشمِ روزگار

این بیت، هم موسیقی غزل کلاسیک را دارد و هم با زبانی امروزی، بی‌قراری انسان را نشان می‌دهد.

 

مضامین اصلی: عشق، غربت، زنانگی و مقاومت

شعرهای لیلی غزل پر از مضامینی است که با زندگی روزمره و تجربه‌های انسانی گره خورده‌اند. عشق در شعرهای او حضوری پررنگ دارد، اما نه فقط عاشقانه‌های رمانتیک، بلکه عشقی که با درد، جدایی و امید همراه است. غربت و دوری از وطن هم از مضمون‌های اصلی اوست که با حس دلتنگی عمیقی بیان می‌شود. او همچنین از زنانگی، رنج‌ها و مقاومت زنان می‌گوید و صدایش را به گوش جامعه می‌رساند.

در شعر «مرا، چنان که تو، این روزگار آزرده‌ست» این حس را می‌بینیم:

مرا، چنان که تو، این روزگار آزرده‌ست

و هرچه حوصله را نیز با خودش برده‌ست

اینجا شاعر از خستگی و فشار زندگی می‌گوید، اما با زبانی که هم شخصی است و هم جهانی.

 

زبان و تصویرسازی: ساده و تأثیرگذار

زبان لیلی غزل در این مجموعه بسیار روان و قابل فهم است. او از کلمات روزمره استفاده می‌کند، اما آن‌ها را طوری کنار هم می‌چیند که تصاویری زنده و عمیق می‌سازد. طبیعت، مثل درخت، باران، و آسمان، در شعرهایش نقش بزرگی دارد و به احساساتش رنگ می‌دهد.

مثلاً در شعر «و از کلکین شمالِ برف می‌آید زمستان است» این تصویرسازی را می‌بینیم:

و از کلکین شمالِ برف می‌آید زمستان است

خنک کولاک کرده، خانه هم انگار زندان است

اینجا سردی و تنهایی با تصاویری از برف و خانه‌ای زندان‌مانند به زیبایی نشان داده شده است.

 

تأثیر بر مخاطب: همدلی و تأمل

شعرهای ردِ پای درخت به خواننده حس همدلی و آرامش می‌دهند. وقتی این مجموعه را می‌خوانید، انگار با شاعر هم‌صحبت می‌شوید و در غم‌ها، عشق‌ها و امیدهایش شریک می‌شوید. این شعرها به‌خاطر سادگی و صداقتشان، برای مخاطب عام قابل لمس‌اند و او را به فکر کردن درباره زندگی و اطرافش وا می‌دارند.

شعر «هزار بار شکستم، ولی بلند شدم» این حس را منتقل می‌کند:

هزار بار شکستم، ولی بلند شدم

هزار بار جدا، گر ز بند بند شدم

اینجا مقاومت و امید، مخاطب را به ایستادگی تشویق می‌کند و حس مشترکی را برمی‌انگیزد.

 

جایگاه لیلی غزل در شعر معاصر

در شعر معاصر فارسی، شاعران زیادی با سبک‌های گوناگون آمده‌اند؛ از احمد شاملو با شعر نو تا قیصر امین‌پور با غزل‌های امروزی. لیلی غزل در این میان، با تلفیق غزل سنتی و حس مدرن، صدایی تازه آورده است. او مثل سیمین بهبهانی، به غزل رنگ و بویی امروزی داده، اما با تمرکز بر تجربه‌های شخصی و اجتماعی خودش، به‌ویژه از دید یک زن.

شعرهایش نشان می‌دهند که او نه فقط شاعری با احساس است، بلکه صدای زنانی است که در برابر سختی‌ها ایستاده‌اند. جایگاه او شاید هنوز به اندازه شاعران بزرگ تثبیت نشده باشد، اما ردِ پای درخت نشان می‌دهد که او می‌تواند در آینده تأثیر بیشتری در شعر معاصر داشته باشد.

چند نمونه دیگر از شعرها

برای آشنایی بیشتر، چند شعر دیگر از این مجموعه را نقل می‌کنم:

دوباره از دلِ توفان عبور خواهم کرد

اگرچه بی‌سر و سامان، عبور خواهم کرد

دلت بلخِ غزل اما، نگاهت بامیانِ من

تنِ تو کابل و آغوشِ گرمت جوزجانِ من

این شعرها عشق، مقاومت و حس تعلق به وطن را به زیبایی نشان می‌دهند.

 

نتیجه‌گیری

ردِ پای درخت اثر لیلی غزل، مجموعه‌ای است که با سبک شعری ساده و امروزی، مضامینی مثل عشق، غربت، زنانگی و مقاومت را در زبانی روان و تصویرسازی‌های زنده به مخاطب می‌رساند. این شعرها هم دل را آرام می‌کنند و هم ذهن را به فکر وا می‌دارند. لیلی غزل با این اثر نشان داده که می‌تواند در شعر معاصر فارسی صدایی ماندگار باشد؛ صدایی که هم از گذشته غزل فارسی ریشه گرفته و هم به نیازهای امروز پاسخ می‌دهد. اگر دنبال شعری هستید که با شما حرف بزند و همراه تان باشد، ردِ پای درخت همان انتخاب است.

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان