درسهای مثنوی: پرهیز از غرور و گزینش فروتنی | کبر و خود برتر بینی و کم زدن دیگران
در در دفتر دوم مثنوی معنوی، اثرماندگار مولانا جلالالدین محمدبلخی، مولانا حکایتی را اینگونه آورده است: موشی کوچک، با لجام در دست و نگاهی سرشار
در در دفتر دوم مثنوی معنوی، اثرماندگار مولانا جلالالدین محمدبلخی، مولانا حکایتی را اینگونه آورده است: موشی کوچک، با لجام در دست و نگاهی سرشار
یک جوان به حضرت موسی (ع) میگوید: “ای پیامبر خدا، زبان جانوران را به من آموزش بده، تا از بانگ و آوای آنان در تقویت
در دفتر دوم مثنوی مولانا جلالالدین محمدبلخی حکایت شده است که شخص تشنه به دنبال یافتن آب است. او در عقب دیواری میایستد که میداند
در دفتر دوم مثنوی معنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی حکایتی را اینگونه آورده است: فرد مفلس و بیکس در زندان به سر میبرد. او برای
در دفتر دوم مثنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی، حکایت شگفتآور ی آمده است که با وجود سادگی ظاهری، پیامهای عمیقی را به ما انتقال میدهد.
فردی به باغی رفت و بر درختی بلند شد و شروع به خوردن میوهها نمود. صاحب باغ فرا رسید و ازینکه حریم خصوصی اش را
حضرت عیسی روزی با تندی به سوی کوه میدوید، چنان سریع میرفت گویی شیری به دنبالش باشد. یکی از پیروانش با دیدن این حالت، در
شیر، گرگ و روباه برای شکار به صحرا برآمدند. اگرچه شیر به دلیل غرور توانایی اش نمیخواست با این دو حیوان دیگر برای شکار برود
فیلی را به روستایی آوردند که ساکنان آنجا پیش از آن هرگز فیل را ندیده بودند. تاریکی شب همهجا را فرا گرفت، اما مردم به
فردی هنگام ورود به باغ خود متوجه شد که سه نفر در حال دزدیدن میوههای باغ هستند. او از قبل این افراد را میشناخت؛ یکی
شخصی پرندهیی را شکار کرد و در میان مشتش پرنده به سخن آمد و گفت: تو که از خوردن گاوها و گوسفندها سیر نشدی، پس