Search
Close this search box.
Munir-Ahmad-Baresh

آیینه‌ی‌ لب‌ریز دروغم، چه بپوشم
می‌خندم و دارم به گلو غم چه بپوشم

«در بی وطنی نیستم از چلچله‌ها کم»
آواره‌ی در خویش شلوغم چه بپوشم!

می‌سوزم و پرواز به خاطر بِسپارم!
من روح غزل‌های فروغم، چه بپوشم

از هُرمِ عطش‌ناکی و تلخای حرارت
شن‌زار پریشانی و قوغم، چه بپوشم

چون پیله که در ساحت خود تار تنیدم
پروانه‌ی در خطّ بلوغم، چه بپوشم

باآن همه شیرینی و سرریز ملاحت
آیینه‌ی لب‌ریز دروغم، چه بپوشم

منیر احمد بارش

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان