بی همگان بهسر شود بیتو بهسر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بیتو بهسر نمیشود
جان ز تو جوش میکند دل ز تو نوش میکند
عقل خروش میکند بیتو بهسر نمیشود
خمر من و خمار من باغ من و بهار من
خواب من و قرار من بیتو بهسر نمیشود
جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی بیتو بهسر نمیشود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
عشق منی کجا روی بیتو بهسر نمیشود