صدرالدین عینی، یکی از برجستهترین چهرههای تاریخ ادبی، فرهنگی و اجتماعی تاجیکان در آسیای میانه، در بیستوششم فروردین سال ۱۲۵۷ هجری خورشیدی در روستای ساکتره از ناحیهی غژدوان بخارا، چشم به جهان گشود. وی از نخستین پایهگذاران ادبیات نوین تاجیکی و از سرسلسلههای تجدد ادبی در حوزهی فرهنگی خراسان بود.
پدرش، سید مراد خواجه، کشاورز و صنعتگر اهل فرهنگ بود که گرایش عمیقی به سواد و ادب داشت و تلاش کرد تا پسرش نیز در مسیر دانشافزایی گام بردارد. اما در سال ۱۲۶۸ خورشیدی، در پی شیوع وبا، صدرالدین در حالی که تنها یازده سال داشت، پدر و مادرش را از دست داد. اندوه یتیمی و دشواری معیشت، کودکی او را در خاموشی و فقر گذراند. با این حال، شعلهی عشق به دانش و شعر در دلش فروزان ماند و او را در نوجوانی به بخارای شریف کشاند.
او تحصیلات خود را در مدارس گوناگون بخارا ادامه داد و سرانجام در سال ۱۲۸۷ خورشیدی آن را به پایان رساند. طی ۱۶ سال تحصیل در بخارا، عینی تنها به فراگیری رسمی بسنده نکرد، بلکه در «مکتب حیات» نیز درسآموخت؛ در مدرسه، شاعر، آشپز، فرّاش و کارگر بود، و در زندگی، درد و رنج مردم را لمس کرد و با مظالم حاکمان، آشنا شد.
مطالعهی کتاب «نوادر الوقایع» اثر احمد دانش، تأثیر عمیقی بر ذهن او گذاشت و باعث شد دیدگاهش نسبت به ساختار سیاسی و اجتماعی امارت بخارا دگرگون شود. وی از همان سالها نوشتن اشعار انتقادی و اجتماعی را آغاز کرد و تخلص «عینی» را برگزید. اولین شعرهایش را در حدود سال ۱۲۷۵ خورشیدی سرود و اندکاندک به یکی از چهرههای بیداربخش عصر خود بدل شد.
عینی از پیشگامان جریان «تجددگرایی» در آسیای میانه بود. در سال ۱۲۸۸ خورشیدی کتاب «تهذیبالصبیان» را برای تربیت کودکان در مکتبهای نو نوشت. این حرکت روشنفکرانه، خشم حاکمان را برانگیخت. او در سال ۱۲۸۸ توسط نیروهای امیر بخارا بازداشت شد، در زندان شکنجه شد و ۷۵ ضربهی شلاق خورد. به کمک سربازان روسی رهایی یافت و پس از آزادی، مدتی در بیمارستان بستری بود، سپس از بخارا به سمرقند کوچید.
در سالهای پس از انقلاب اکتبر، عینی وارد فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی گستردهای شد. او در نگارش بیانیهها، مقالات، ترجمهها و سازماندهی نهادهای نوین فرهنگی و آموزشی نقش ایفا کرد. در این دوران، برادر کوچک او، سراجالدین، توسط عوامل امیر کشته شد و این واقعه، مرثیهای جانسوز در پی داشت که از مهمترین اشعار ادبیات نوین تاجیک به شمار میرود.
عینی نویسندهای پرکار و همهجانبه بود. رمان معروف جلادان بخارا را در سال ۱۲۹۹ نوشت و در سالهای بعد، آثاری چون آدینه، داخونده، غلامان، و مرگ سودخور را خلق کرد. اثر بزرگ نمونهی ادبیات تاجیک که در سال ۱۳۰۵ خورشیدی منتشر شد، جایگاه ادبی و تاریخی تاجیکان را بهروشنی اثبات کرد و در برابر جریانهای شوونیستیای که منکر هویت تاجیک میشدند، ایستادگی فکری کرد.
او در حوزهی زبانشناسی، لغتنامهای با عنوان لغت نیمتفصیلی تاجیک تدوین کرد که شامل ۱۲ هزار واژه است. عینی همچنین در زمینهی پژوهش و نقد ادبی، آثار و رسالههایی در مورد رودکی، فردوسی، سعدی، بیدل، واصفی، امیرعلیشیر نوایی و بوعلیسینا نوشت و برخی از متون کلاسیک فارسی مانند بوستان سعدی را تصحیح کرد.
در سال ۱۳۲۹، به ریاست نخستین دورهی آکادمی علوم تاجیکستان منصوب شد و تا سال ۱۳۳۳ خورشیدی در این سمت باقی ماند. وی همچنین عضو افتخاری آکادمی علوم ازبکستان بود و بارها از سوی نهادهای علمی، فرهنگی و ادبی مورد تجلیل قرار گرفت.
زبان آثار عینی آمیزهای است از زبان کلاسیک فارسی، گویشهای محلی تاجیکی، و واژگان زندهی مردمی. در آثار او، ضربالمثلها، حکایتهای عامیانه، شعرهای شفاهی و اصطلاحات بومی حضور پررنگی دارند؛ به همین دلیل، کتاب چهارجلدی یادداشتها که میان سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۳ نوشته شد، بهدرستی گنجینهی زبانی و فرهنگی ملت تاجیک شناخته میشود. این اثر به زبانهای گوناگون از جمله فرانسوی نیز ترجمه شده است.
او در شعر نیز نوآور بود و از نخستین کسانی بود که در آسیای میانه شعر نو سرود. مارش حریت او، که پنج سال پیش از سرودن «افسانه» توسط نیما یوشیج سروده شده، نمونهای از این تجربههای نو است.
عینی در ۲۴ سرطان/ تیر سال ۱۳۳۳ هجری خورشیدی در شهر دوشنبه چشم از جهان فروبست. جسدش در همان شهر بهخاک سپرده شد. امروز، تصویر او بر اسکناس تاجیکستان نقش بسته، و نامش چون چراغی روشن، بر تارک فرهنگ پارسی در ورارود و سراسر جهان میدرخشد و همچون پدر ملت تاجیکستان مورد تکریم قرار دارد.
روانش شاد و یادش انوشهباد!